جامه کن

لغت نامه دهخدا

جامه کن. [ م َ / م ِ ک َ ] ( اِ مرکب ) آنجای از حمام که در آن لباس میکنند و میپوشند. ( ناظم الاطباء ). جامه خانه حمام. ( آنندراج ). سربینه. رخت کن در حمام. سربنه حمام. || ( نف مرکب ) جامه بیرون کننده. جامه کننده. مجازاً، غارت گر. دزد :
نه بیگانه گر هست فرزند و زن
چو هم جامه گردد شود جامه کن.نظامی.چیست نام این وزیر جامه کن
قوم گفتندش که نامش هم حسن.مولوی.

فرهنگ معین

( ~. کَ ) (اِمر. ) سربینه ، رخت کن حمام .

فرهنگ عمید

۱. جایی در حمام که در آن، لباس ها را از تن درمی آورند و داخل حمام می شوند، رخت کن، سربینه.
۲. (صفت ) [مجاز] دزد: چیست نام این وزیر جامه کن / قوم گفتندش که نامش هم حسن (مولوی: ۵۷۱ ).

ویکی واژه

سربینه، رخت کن حمام.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تاروت فال تاروت فال رابطه فال رابطه فال مارگاریتا فال مارگاریتا