ثکل

لغت نامه دهخدا

ثکل. [ ث َ ] ( ع اِمص ) بی فرزندی.
ثکل. [ ث َ ] ( ع اِمص ) حُلق. فرزندمردگی. || مرگ. هلاک. || ( مص ) مصیبت زده شدن بمردن فرزند. بی فرزند شدن مادر. || گم کردن دوست. ( تاج المصادر بیهقی ).
ثکل. [ ث ُ ک ُ / ث َ ک َ ] ( ع مص ) بی فرزند شدن مادر. || گم شدن دوست کسی را. || مردن.

فرهنگ معین

(ثَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) مصیبت از دست دادن فرزند. ۲ - گم کردن دوست . ۳ - (اِمص . ) فرزند مردگی . ۴ - مرگ ، هلاک .

ویکی واژه

مصیبت از دست دادن فرزند.
گم کردن دوست.
فرزند مردگی.
مرگ، هلاک.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال عشق فال عشق فال احساس فال احساس فال فرشتگان فال فرشتگان