لغت نامه دهخدا
با کف درپاش تو هر دم ز ننگ
ابر زند بر رخ دریا تفو
گرچه به خروار مرا هست فضل
نیست ز دانگانه مرا یک تسو.کمال اسماعیل ( از فرهنگ جهانگیری ). || ربع دانگ درهم. دو حبه از درهم. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
نوحه گر کز پی تسو گرید
او نه از چشم ، کز گلو گرید.سنایی.مزد حق کو مزد آن بی مایه کو
این دهد گنجیت مزد و آن تسو.مولوی.هیچکس نسیه بنفروشد بدو
قرض ندهد هیچکس او را تسو.مولوی.خواجه ٔفردا و حالی پیش او
او نمی بیند ز گنجی جز تسو.مولوی. || در بیت زیر بمعنی دیه. حق الرضا. غرامت :
گفت صوفی پس روا داری که او