ترد

لغت نامه دهخدا

ترد. [ ت ُ ] ( ص ) شکننده و نازک و رقیق و بی دوام. ( ناظم الاطباء ). زودشکن. شکننده. سست. مقابل چغر.

فرهنگ معین

(تُ ) (ص . ) (عا. ) ۱ - تر و تازه . ۲ - هر چیزی که زود شکسته گردد.

فرهنگ عمید

۱. هر چیزی که زود شکسته شود، زودشکن.
۲. نازک.
۳. [قدیمی] تروتازه.

فرهنگ فارسی

تروتازه، تازک، ودشکن، هرچیزی که زودشکسته شود
۱-تر و تازه لطیف ۲ - آنچه که زود شکسته گرددزود شکن
شکننده و نازک و رقیق و بی دوام . زود شکن . شکننده . سست مقابل چغر .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تُرَدَّ: که برگردانده شود
ریشه کلمه:
ردد (۵۹ بار)

ویکی واژه

(عا.)
croccante
تر و تازه.
هر چیزی که زود شکسته گردد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال ای چینگ فال ای چینگ فال عشقی فال عشقی فال جذب فال جذب