جمال الهی در فلسفه دین تحلیلی به معنای زیبایی و کمال مطلقی است که به خداوند نسبت داده میشود. این مفهوم بر ویژگیهای خداوند به عنوان موجودی کامل و بینقص دلالت دارد که همه خوبیها و زیباییهای ممکن را در خود جمع کرده است. در این نگاه، جمال الهی تنها یک صفت زیباییشناسانه نیست، بلکه بخشی از ذات الهی و بیانگر تمامیت کمال اوست.
در فلسفه دین تحلیلی، جمال الهی اغلب در ارتباط با تجربههای دینی و شناخت انسان از خدا بررسی میشود. زیبایی الهی زمینهای برای فهم بهتر رابطه انسان با خدا و انگیزهای برای پرستش و عشق به او به شمار میآید. بدین ترتیب، مفهوم جمال نهتنها جنبه نظری دارد، بلکه در بعد وجودی و عاطفی دین نیز نقش اساسی ایفا میکند.
تمایز جمال الهی در این حوزه آن است که با روش تحلیلی، به دقت منطقی و زبانی بررسی میشود. در این چارچوب، فیلسوفان میکوشند معنای دقیق «زیبایی خداوند» را روشن کنند و نشان دهند که این وصف چگونه با دیگر صفات الهی مانند خیر، قدرت و علم پیوند دارد. اهمیت این بحث در آن است که بر فهم جامعتری از تصویر الهی در فلسفه دین معاصر منجر میشود.