بمانی

لغت نامه دهخدا

بمانی. [ب ِ ] ( اِ ) پدر و مادری که هرچه فرزند آورند زود بمیرد و بچه هایشان پا نگیرند، اسم بچه آخری را اگر دختر باشد بمانی ( خانم ) می گذارند. ( فرهنگ فارسی معین ).
بمانی. [ ب ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس. سکنه آن 200 تن. آب آن از چاه و محصول آن خرما است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) پدر و مادری که هر چه فرزند آورند زود بمیرد و بچه هایشان پا نگیرند اسم بچ. آخری را اگر دختر باشد ( بمانی ) ( خانم ) میگذارند .
ده از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس . آب از چاه . محصول خرما .

فرهنگ اسم ها

اسم: بمانی (دختر) (فارسی) (تلفظ: bemani) (فارسی: بمانی) (انگلیسی: bemani)
معنی: نامی که با آن طول عمر کودک را بخواهند

دانشنامه عمومی

بمانی (سیریک). بمانی، روستایی در دهستان بمانی بخش بمانی شهرستان سیریک در استان هرمزگان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱٬۰۶۱ نفر ( ۲۸۴ خانوار ) بوده است.

ویکی واژه

بمانی (جمع بمانی‌ها)
پدر و مادری که هرچه فرزند آورند زود بمیرد و بچه هایشان پا نگیرند، اسم بچهٔ آخر را اگر دختر باشد بمانی (خانم) می‌گذارند.
دهی از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس. سکنهٔ آن ۲۰۰ تن. آب آن از چاه و محصول آن خرما است.