لغت نامه دهخدا
دنس. [ دَ ن َ ] ( ع اِ ) ریمناکی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). وسخ. شوخگنی. شوخ. پلیدی. ناپاکی. ( یادداشت مؤلف ). چرکنی. ( ناظم الاطباء ).
دنس. [ دَ ن ِ ] ( ع ص )آلوده به ریم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شوخگن. ( نصاب الصبیان ). چرک آلوده که به هندی میلا گویند ( غیاث ). ناپاک. چرکین. ( یادداشت مؤلف ). مرد آلوده ابرو و زشت خو. ج ، ادناس ، مدانیس. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). زشت خوی. بدخلق. ( یادداشت مؤلف ).