مالح

لغت نامه دهخدا

مالح. [ ل ِ ] ( ع ص ) آب شور، لغت غیرفصیح است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آب شور، و اندک بکار رود. ( از اقرب الموارد ). || نبت مالح ؛ شورگیاه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || شور و نمکین. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || نمک سود: سمک مالح ؛ ماهی شور. ماهی نمک سود. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ معین

(لِ ) [ ع . ] (ص . ) شور، نمکین .

فرهنگ عمید

شور، نمکین.

فرهنگ فارسی

شور، نمکین
( صفت ) شور نمکین .

دانشنامه عمومی

مالح (تموشنت). مالح ( به عربی: المالح ) یک شهرداری در الجزایر است که در استان عین تموشنت واقع شده است. مالح ۶۹٫۱۸ کیلومتر مربع مساحت و ۱۸٬۹۴۴ نفر جمعیت دارد.

ویکی واژه

شور، نمکین.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال کارت فال کارت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تاروت فال تاروت