لغت نامه دهخدا
ملتمم. [ م ُ ت َ م ِ ] ( ع ص ) زیارت کننده و دیدن کننده. || آنکه فرومی آید. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به التمام شود. || سنگ گرد. ( ناظم الاطباء ).
ملتمم. [ م ُ ت َ م ِ ] ( ع ص ) زیارت کننده و دیدن کننده. || آنکه فرومی آید. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به التمام شود. || سنگ گرد. ( ناظم الاطباء ).