قابِ پا، که در متون کهن با ترکیبی اضافی و به صورت قابک پا نیز ثبت شدهاست، به بخش پایینی ساق پا و برآمدگی پشتِ آن اطلاق میشود. این ناحیه که در زبان فارسی بهخاطر شکل برجسته و قوسمانندش به این نام خوانده میشود، در کالبدشناسی امروز معادل با ناحیهی مچ پا و قسمت متصل به پاشنه در نظر گرفته میشود. در منابع لغوی و پزشکی قدیم، از این قسمت با عنوان غوزک پا نیز یاد شده که بیانگر همان برآمدگی استخوانی در دو طرف مچ پا است. این واژهها در ادبیات فارسی، بهویژه در متون طب سنتی و اشعار کهن، برای اشاره به ظرافت و استحکام این بخش از بدن بهکار رفتهاند و نشان از دقت نظر گویشوران گذشته در نامگذاری اجزای بدن دارد. کاربرد این واژه در زبان معیار امروز کمتر رایج است و بیشتر در متون تخصصی یا در قالب عبارات ادبی و تاریخی دیده میشود. با این حال، شناخت چنین واژههایی نه تنها در غنای گنجینهی زبانی مفید است، بلکه در درک دقیق متون کهن و حفظ میراث لغوی فارسی نیز نقش بهسزایی دارد.