گاف

لغت نامه دهخدا

گاف. ( اِ ) نام حرف بیست و ششم از الفبای فارسی و از حروف معقوده. رجوع به «گ » شود. || شکاف. درز :
بیامد قلون تا بنزدیک در
ز گاف در خانه بنمود سر.فردوسی.ظاهراً «کاف » صحیح است ، مخفف شکاف. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). رجوع به کاف شود. || لاف که سخنان دروغ و گزاف و لاطائل و تجاوز کردن از حد و اندازه خود باشد. ( برهان ).اغراق.

فرهنگ معین

(حر. )بیست و ششمین حرف از حروف الفبای فارسی .

فرهنگ عمید

نام حرف «گ».

فرهنگ فارسی

( اسم ) نام بیست و ششمین حرف از الفبای فارسی .

ویکی واژه

بیست و ششمین حرف از حروف الفبای فارسی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال فرشتگان فال فرشتگان فال ای چینگ فال ای چینگ فال فنجان فال فنجان