کیوسک

لغت نامه دهخدا

کیوسک. [ یُس ْ ] ( فرانسوی ، اِ ) اطاقی که هر سوی آن باز است. کلاه فرنگی. || دکه ای در معابر عمومی که در آن روزنامه ، گل و غیره فروشند. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کوشک شود.

فرهنگ معین

(سْ ) [ فر. ] (اِ. ) اتاقکی که هر سوی آن باز است ، دکه ، دکان کوچک .

فرهنگ عمید

اتاق کوچک در خیابان یا پارک که تلفن عمومی در آن نصب شده، محل فروش گُل، روزنامه، و مانند آن ها.

فرهنگ فارسی

دکان کوچک یا آلاچیق که درکنارخیابان درست کنندبرای فروش روزنامه یاچیزدیگر
( اسم ) ۱ - اطاقکی که هر سوی آن باز است کلاه فرنگی . ۲ - دکه ای در معابر عمومی که در آن روزنامه گل و غیره فروشند . توضیح احتراز از استعمال این کلم. بیگانه شده اولی است .

ویکی واژه

اتاقکی که چهار سوی آن باز است، دکه، باجه، دکان سیار.
کوشک، بنای ییلاقی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال رابطه فال رابطه فال پی ام سی فال پی ام سی فال حافظ فال حافظ