کیش

لغت نامه دهخدا

کیش. ( اِ ) دین و مذهب. ( فرهنگ رشیدی ). به معنی دین و مذهب و ملت هم آمده است. ( برهان ). مرادف آیین و مذهب است. ( آنندراج ). ملة. ( دهار ) ( ترجمان القرآن ) ( منتهی الارب ). در اوستا، تکئشه ( اعتراف ، عهد ). پهلوی ، کش . ارمنی ، کش . در اوستا، تکئشه درمورد آیین اهریمنی استعمال شده ، در مقابل دئنا ( دین ). ولی در فارسی کیش به معنی مطلق آیین و دین آمده. ( حاشیه برهان چ معین ) :
دقیقی چار خصلت برگزیده ست
به گیتی از همه خوبی و زشتی
لب یاقوت رنگ و ناله چنگ
می خون رنگ و کیش زردهشتی.دقیقی.و مردمان روستا بیشتر کیش سپیدجامگان دارند. ( حدود العالم ).
ز دین پدر کیش مادر گرفت
زمانه بدو مانده اندر شگفت.فردوسی.کسی کو خرد جوید و ایمنی
نیازد سوی کیش اهریمنی.فردوسی.تو بس کن ز دین نیاکان خویش
خردمند مردم نگردد ز کیش.فردوسی.پارسیان را از جهت کیش گبرگی نشایست که سال را به یکی روز کبیسه کنند. ( التفهیم ص 222 ).
ببستش به سوگند و پیمان و کیش
گرفتن ز دل جفت و پیوند خویش.اسدی.بر دین حقی و سوی جاهل
بر سیرت و کیش هندوانی.ناصرخسرو.و این یوسانوس چون باز با قسطنطنیه رسید کیش ترسایی تازه گردانید. ( فارسنامه ابن البلخی ص 71 ).
در میان رعیت عدل کردند و اندر کیش خود جور و ستم روا نداشتند. ( نصیحة الملوک غزالی ). همه روم ترسا شدند و ارمنیان همچنین کیش ایشان گرفتند. ( مجمل التواریخ و القصص ).
به جان تو که پرستیدن تو کیش من است
به کیش عشق پرستش رواست جانان را.ادیب صابر.فارغ از نقش دین و کیش همه
گورخانه هوای خویش همه.سنائی ( مثنویها چ دانشگاه ص 157 ).جان نو داده ای جهانی را
فرق ناکرده اهل مذهب و کیش.انوری.دین ور نه و ریاست کرده به دینور
کیش مغان و دعوت خورده به دامغان.خاقانی.ز چارنامه عیان شد که من موحد نامم
به چارکیش خبر شد که من مقدس کیشم.خاقانی.چنان در کیش عیسی شد بدو شاد
که دخت خویش مریم را بدو داد.نظامی.به جزعشقت ندارم کیش و ملت
به جز کویت ندارم خان ومانی.عطار.

فرهنگ معین

[ په . ] (اِ. ) دین ، مذهب ، آیین .
(اِ. ) ۱ - پر مرغ (مطلقاً ). ۲ - پری که بر تیر نصب می کردند (خصوصاً ) تیر چارکیش : تیر چهار پر.
(اِ. ) جعبه ، تیردان .
(اِ. ) نوعی پارچه که از کتان بافند.
(اِ. ) ۱ - حرکتی در بازی شطرنج که باعث تهدید شاه شده و شاه ناگزیر به تغییر خانه خود می شود. ۲ - کلمه ای برای راندن پرندگان .

فرهنگ عمید

نوعی پارچه از جنس کتان، خیش.
= ترکش
۱. (ورزش ) در شطرنج، حالتی که در آن شاه به وسیلۀ یکی از مهره های حریف تهدید می شود.
۲. (شبه جمله ) (ورزش ) در شطرنج، هنگام کیش دادن به شاه حریف گفته می شود.
۳. (شبه جمله ) [عامیانه] هنگام دور کردن پرندگان به کار می رود.
۱. دین، مذهب.
۲. [قدیمی] روش، آیین.

فرهنگ فارسی

از شهرهای بزرگ کشور اکد که [ مانیشتو ] در آنجا سلسله ای تشکیل داد .
( اسم ) جانوری که از پوستش پوستین سازند ( برهان ) . توضیح با مراجعه بماخذی که دردست بود هویت حیوان مذکور شناخته نشد .

دانشنامه عمومی

کیش (تارت). کیش ( به فرانسوی: Quiche ) نوعی تارت است که روی ظرف باز با پر کردن پنیر، تخم مرغ، شیر یا خامه، انواع گوشت و سبزیجات تهیه می شود و بسته به مواد داخل آن می تواند شور یا ترش باشد.
این کلمه برای اولین بار در سال ۱۸۰۵ در فرانسه و در سال ۱۶۰۵ در زبان لورن تأیید شد. اولین کاربرد انگلیسی - "quiche Lorraine" - در سال ۱۹۲۵ ثبت شد. ریشه شناسی بیشتر نامشخص است، اما ممکن است مربوط به آلمانی Kuchen به معنای "کیک" یا "تارت" باشد.
کیش (سومر). کیش نام دودمانی پادشاهی در میان رودان بود که پس از شکست سومریان توسط منیشتوشو بنیان گذارده شد. سارگون بزرگ امپراتور آکدها که اولین امپراتوری شناخته شده در تاریخ بشر بوده، ابتدا کار خود را از پادشاهی کیش شهر کوچکی در میان رودان ( بین النهرین ) آغاز و سپس به امپراتور کل آکادها تبدیل شد. پیدایش تمدن های سومر و عیلام در خاک میان رودان و خوزستان، توجه سامیان ساکن صحرای عربستان را به خود جلب نمود و به تدریج به منطقه میان رودان کشاند. با گذشت زمان سامیان یکی از اقوام ساکن میان رودان شده و به تدریج صاحبان قدرت و مسند گردیدند، به نحوی که ۲۸۰۰ سال قبل از میلاد اکثریت بسیاری[ نیازمند منبع] از شهرهای سومر و بعضاً حاکمیت شهر ( پاتسی ) را در اختیار گرفتند. [ نیازمند منبع]
در همان سال فردی سامی موسوم به منیشتوشو با استفاده از مسند پاتئسی خود حاکمیت سومریان را نقض نموده و دودمان پادشاهی کیش را به وجود آورد. دودمان شاهی مذکور بارها علیه دولت ایلام اعلان جنگ کرده و به خاک ماننا حمله نمود.
کیش (شطرنج). در بازی شطرنج به حالتی که در آن یکی از طرفین با یک ( و یا گاهی ۲ تا ) از مهره های خود، مهره شاه حریف را تهدید می کند در صورتی که مهره شاه حریف قادر به گریختن و جابه جایی باشد و با جابه جایی شما دیگر خطری او را تهدید نکند کیش ( به انگلیسی: Check ) نامیده می شود. نیازی نیست بازیکنی که کیش کرده بگوید کیش و اگر حریف متوجه نشود خطا اعلام میشود
همچنین، چنانچه مهره شاه حریف گیر افتاده و دیگر توانائی حرکتی را نداشته باشد کیش و مات نامیده می شود که بازی خاتمه می یابد. هدف از بازی شطرنج کیش و مات ساختن حریف است، هر یک از طرفین که بتواند شاه حریف را کیش و مات ( یا ساده تر مات ) کند برنده اعلان میشود. زمانیکه شاه مورد تهدید یکی از نیرو های حریف است و با حرکت شاه به یک خانه ی امن، یا استقرار یکی دیگر از مهره های خودی بتواند تهدید را دفع کند، حالت کیش گفته میشود، چنانچه واضح است، کیش همیشه به مات نمی انجامد، اما کیش میتواند حریف را مجبور به یک حرکت ناخواسته کند که میتواند یک حرکت بنفع کیش دهنده باشد، که میتواند باعث از دست دادن یک مهره ارزشمند تر یا موقعیت بهتری گردد، کیش میتواند توسط وزیر، فیل، اسب، رخ و سرباز صورت بگیرد، زمانیکه وزیر مورد تهدید قرار میگیرد به آن گارد میگویند.
کیش (شکی). کیش ( به ترکی آذربایجانی: Kiş ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان شکی واقع شده است. کیش ۶٬۲۴۴ نفر جمعیت دارد.

ویکی واژه

دین، مذهب، آیین.
نوعی پارچه که از کتان بافند.
جعبه، تیردان.
حرکتی در بازی شطرنج که باعث تهدید شاه شده و شاه ناگزیر به تغییر خانه خود می‌شود.
کلمه‌ای برای راندن پرندگان.
پر مرغ (مطلقاً)
پری که بر تیر نصب می‌کردند (خصوصاً)
تیر چارکیش: تیر چهار پر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم