کمردار. [ ک َ م َ ] ( نف مرکب ) بمعنی خادم و ملازم و نوکر و خدمتکار باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کنایه از خادم و ملازم و خدمتگار. ( از انجمن آرا ) : آبای علویند کمردار این خلف راضی بدان که سایه بر آبا برافکند.خاقانی.چرخ هارون کمردارش و چون هارونان ز انجمش زنگله ها درکمر آویخته اند.خاقانی.قبا بسته کمرداران چون پیل کمربندی زده مقدار ده میل.نظامی.
فرهنگ معین
( ~ . ) (ص فا. ) خادم ، ملازم .
دانشنامه عمومی
کمردار روستایی در دهستان رضوان بخش کالپوش شهرستان میامی استان سمنان ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۱۲۲ نفر ( ۳۷خانوار ) بوده است.