کشخان

لغت نامه دهخدا

کشخان.[ ک َ / ک ِ ] ( ص ، اِ ) دیوث و دیوث شخصی را گویند که زن او هرچه خواهد کند و او چشم از آن پوشیده دارد. ( از برهان ). ج ، کشاخنه. کشیخان. در عربی زن جلب و بی غیرت در حق زن ، کشخنة، کشخان خواندن کسی را و النون زائدة، یکشیخ ، زن جلب خواندن ، یقال «کشخه ، اذا قال له یا کشخان ». ( منتهی الارب ). رشیدی کلمه را معرب پنداشته است. ( از حاشیه برهان ). زن جلب و بی غیرت درباره زن. ( از ناظم الاطباء ). بی غیرت. قرنان. دیوث. زن بمزد.قرمساق. غرزن. صفعان. قلتبان. غرطبان. قرطبان. ( یادداشت مؤلف ). هدایت در انجمن آرا نویسد: در فرهنگها و برهان همه به تقلید و اقتفای یکدیگر نوشته اند که به معنی دیوث و زن قحبه و مردی که زن خود را به عمل بد بیند و منع نکند، بلکه به آن عمل مایل و راغب باشد ومشتری را محرک و بخانه خود خواند و تحقیق ترکیب این لفظ و لغت را ندانسته اند و آن را کشیخان به اضافه ٔیای تحتانی نیز گفته اند چنانکه حکیم خاقانی گفته :
این طرفه که موبدی گرفته ست
بر یک دو کشیش رنگ کشخان.
و حکیم سوزنی در هجو گفته :
به پیش کل به همین نرخ می هلد زن کور
نظیر نیست کل وکور را به کشخانی.
و کمال اسماعیل گفته :
نی نی بخدا اگر عمل جویم
اینهم همه ابلهی و کشخانی.
و عبدالرزاق اصفهانی گفته :
ساحر درگر توئی شاعر زرگر منم
کیست که باد و بروت زین دو کشیخان برد.
فقیر مؤلف گوید که کشن بضم ، طالب نر شدن ماده است برای یار گرفتن چه انسان و چه حیوان شیخ نظامی در خسرو شیرین در نسب شبدیز گفته :
ز دشت آن کلّه را در هر قرانی
به کشن آید تکاور مادیانی.
کشیخان چه مردو چه زن یعنی طلب کننده و خواهنده نر و در لغت سهوی کرده اند و خوان را بی واو کرده اند و کشیخان نیز مصحف کشنخان است... - انتهی. اما این گفته هدایت پایه تحقیقی ندارد : این کشخانان احمدحسن را فراموش کرده اند. ( تاریخ بیهقی ).
تا نگویی چو شعر برخوانم
کاین چه بسیارگوی کشخانیست.مسعودسعد.چند گویی که نیست در همه کش
مثل من هیچ خواجه و دهقان
من گرفتم که توبه کش خانی
تیز در سبلت تو ای کشخان.دهقان علی شطرنجی.

فرهنگ معین

(کَ ) [ ع . ] (ص . ) بی غیرت ، دیوث .

فرهنگ عمید

کشیخان، مرد بی غیرت، دیوث: تا نگویی چو شعر برخوانم / کاین چه بسیار گوی کشخانی ست (مسعودسعد: ۸۲ ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) زن جلب زن قحبه دیوث : ( ایا کشخان بد اصل ای سه پوشش علی نامی دریغ این نام بر تو ) . ( سنائی )

ویکی واژه

بی غیرت، دیوث.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال راز فال راز فال عشق فال عشق فال احساس فال احساس