حقنه

حقنه، که به نام‌های تنقیه یا انما نیز شناخته می‌شود، به فرایند وارد کردن مایعات به داخل بدن از طریق مقعد یا واژن اطلاق می‌شود. این روش عمدتاً برای تخلیه روده از مدفوع، درمان یبوست، یا به عنوان بخشی از یک اقدام درمانی یا تشخیصی به کار می‌رود. هدف اصلی از حقنه، پاکسازی روده بزرگ و تسهیل در عبور مدفوع است. در برخی موارد، این روش می‌تواند به بهبود وضعیت سلامتی فرد کمک کند و در مواقعی به عنوان یک ابزار تشخیصی برای پزشکان در نظر گرفته می‌شود. حقنه به ویژه در مواقعی که فرد دچار یبوست شدید است، می‌تواند به عنوان یک راهکار مؤثر مورد استفاده قرار گیرد و به تسکین سریع کمک کند.

لغت نامه دهخدا

( حقنة ) حقنة. [ ح ُ ن َ ] ( ع مص ) فروبردن مایعی از مخرج زیرین به معده تا سده ها و بادها بگشاید. با دستور یعنی محقنه از فروسوی مایعی را به معده درآوردن. احتقان. تنقیه کردن. اماله کردن. || ( اِ ) داروی ریختنی با محقنه. هر دوا که بیمار را از زیر دهند. ( اقرب الموارد ). ج، حُقَن. ( مهذب الاسماء ). دارو که بدان حقنه کنند بیمار را: رگ باسلیق زدن و حجامت کمرگاه و استفراغ بحقنه ٔخسک و بابونه و اکلیل الملک. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
- حقنه حادة؛ حقنه قوی که سخت شکم براند، چون حقنه که از جوشانده شحم حنظل و عرطنیثا و محموده کنند.
- حقنه کردن؛ اماله کردن. تنقیه کردن. احتقان. رجوع به تذکره داود ضریر ج 1 صص 128 - 129شود.
- || حقنه کردن؛ به بلید و کندفهمی با شرح و توضیحی هرچه تمامتر مقصود و منظوری را فهمانیدن. به دیرفهمی مطلب و امری را به تکرار و تعبی حالی کردن.
- حقنه لینة؛ حقنه نرم که تنها شکم نرم کند و اندکی شکم براند. حقنه که شکم براند نه بسختی چون حقنه با آب گرم یا آب چغندریا پوره ارمنی یا نمک یا روغن بادام یا سنا یا خیار شنبر. و آن در قدیم با فعل ِ درکردن و امروز با فعل ِ کردن صرف شود: آب سرد بسیار خوردن و قی کردن و بگرمابه عرق آوردن و حقنه درکردن. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
حقنة. [ ح َ ن َ ] ( ع اِ ) نوعی از درد شکم. ج، اَحقان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(حُ نِ ) [ ع. حقنه ] (اِ. ) اماله، وارد کردن داروی مایع از طریق مقعد.

فرهنگ عمید

داروی مایعی که از طریق مقعد داخل روده ها می کنند، اماله.

فرهنگ فارسی

داروی مایع که ازطریق مقعدداخل روده هاکنند
( اسم ) ۱ - داخل کردن دوای مایعی را بوسیل. آلتی مخصوص از راه مقعد در روده ها بای روان کردن شکم بیمار اماله. ۲ - تزریق. جمع: حقن.
نوعی از درد شکم

ویکی واژه

اماله، وارد کردن داروی مایع از طریق مقعد.

جمله سازی با حقنه

مقصود از این میانه اگر حقنهٔ دلست اول قدم ز اکل فضولست احتما
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال آرزو فال آرزو فال عشقی فال عشقی فال تک نیت فال تک نیت