ژنی

لغت نامه دهخدا

ژنی. [ ژِ ] ( فرانسوی ، ص ) داهیه. نابغه. داهی.

فرهنگ معین

(ژِ ) [ فر. ] ۱ - (اِ. ) نبوغ . ۲ - (ص . ) نابغه .

فرهنگ عمید

۱. استعداد، نبوغ.
۲. (صفت ) نابغه، بسیارباهوش.

فرهنگ فارسی

قریحه، استعداد، نبوغ، فراست، نابغه، داهیه
۱ - ( اسم ) نبوغ استعداد . ۲ - ( صفت ) نابغه داهیه .

فرهنگستان زبان و ادب

{genic, genetic} [زیست شناسی] مربوط به ژن

ویکی واژه

نبوغ.
نابغه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال لنورماند فال لنورماند فال سنجش فال سنجش فال پی ام سی فال پی ام سی