چرخدار

لغت نامه دهخدا

چرخ دار. [ چ َ ] ( نف مرکب ) بمعنی کماندار است. ( آنندراج ). دارنده کمان. آنکس که با کمان تیراندازی کند :
ز شه برجی قضا را چرخداری
ملک را دید در میدان برابر.حکیم ازرقی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

به معنی کماندار است ٠ دارنده کمان ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم