پی فراخ

لغت نامه دهخدا

پی فراخ. [ پ َ / پ ِ ف َ ] ( ص مرکب ) تندرو مفرط. گشادباز :
بشهری که داور بود پی فراخ
شود دخل بر نانوا خشک شاخ.نظامی.

فرهنگ معین

(پِ. فَ ) (ص مر. ) تندرو، افراطی .

فرهنگ عمید

کسی که از حد درمی گذرد، تندرو، افراط کننده.

ویکی واژه

تندرو، افراطی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ارمنی فال ارمنی