اهتجار که در متون کلاسیک فارسی و عربی به ثبت رسیده، مصدری است عربی به معنای اصلی از هم جدا شدن یا گسستن یکپارچگی. این مفهوم، بر خلاف واژگانی که بر پیوستگی یا اتصال دلالت دارند، بر فرآیند واگرایی و انفصال تأکید میورزد. بر اساس شواهد ثبتشده در منابع معتبر لغوی نظیر منتهیالارب و ناظمالاطباء، جوهر معنایی این واژه، جدایی و برهمخوردن یک پیوند است. در بافتار ادبی و کلامی، استفاده از اهتجار غالباً برای اشاره به جداییهای ناگزیر، گسستهای عمیق اجتماعی، یا انفصال درونی مفاهیم انتزاعی به کار میرود.
بررسی گستردهتر کاربرد این واژه نشان میدهد که دامنهی معنایی آن از جدایی فیزیکی صرف فراتر میرود و به حوزههای انتزاعی و کیفی نیز نفوذ مییابد. اهتجار میتواند بیانگر تفرقه در یک گروه، از هم پاشیدگی یک انسجام فکری، یا حتی حالتی از عدم توافق بنیادین باشد که منجر به سلب وحدت میگردد. در ادبیات عرفانی و فلسفی، این مفهوم گاه به شکاف میان روح و ماده یا جدایی سالک از مبدأ اشاره دارد، هرچند که در این متون، واژگان تخصصیتری نیز برای توصیف این حالات به کار رفته است. در هر صورت، سنگ بنای معنایی همچنان بر جدایی استوار است.