پشتوانه

لغت نامه دهخدا

پشتوانه. [ پ ُ ن َ /ن ِ ] ( اِ مرکب ) پشتیوان. پشتیبان. || سپرده ای است که کسی برای اعتبار خود در بانک معین میکند . ( از لغات فرهنگستان ).

فرهنگ معین

(پُ نِ ) (اِمر. ) ۱ - سپردة بانکی . ۲ - مقدار طلا و نقره و جواهر و مانند آن که از طرف دولت یا بانک ناشر اسکناس برای اعتبار چاپ اسکناس تعیین و نگه داری می شود.

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] پشتیبان.
۲. (اسم ) (بانک داری ) سپرده ای که کسی برای اعتبار خود در بانک معین کند، کوورتور.
۳. (اسم ) (بانک داری ) طلا، نقره، جواهر، و سایر اشیای گران بها که از طرف دولت یا بانک ناشر اسکناس برای اعتبار نشر اسکناس تعیین و نگهداری می شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۲- سپرد. بانکی برای تعیین اعتبار . ۳- مقدار طلا و نقره و جواهر و مانند آن که بانک ملی جهت انتشار پول در خزان. بانک نگهداری مینماید .

ویکی واژه

سپردة بانکی.
مقدار طلا و نقره و جواهر و مانند آن که از طرف دولت یا بانک ناشر اسکناس برای اعتبار چاپ اسکناس تعیین و نگه داری می‌شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم