پرثمر

لغت نامه دهخدا

پرثمر. [ پ ُ ث َ م َ ] ( ص مرکب ) ( درخت ) پربر. بسیارثمر. که بار بسیار آورد. || پرنتیجه. پرفایده. که فایده بسیار دارد.

فرهنگ عمید

۱. پرمیوه، پربار، پُربَر.
۲. پرفایده.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- که بار و میو. بسیار دارد پرمیوه . ۲- پرفایده پرنتیجه .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم