هیچی. ( ص مرکب ، اِ مرکب ) مخفف هیچ چیز. رایگان. مفت. مجان. بلاشی : ثنای منتجب گفتن به هیچی به از خلعت گرفتن زندنیچی مرا در شعر گویی هیچکس داشت پس آنگه هیچکس را داد هیچی.سوزنی.هیچ بودی هیچ خواهی شد هم اکنون هیچ باش زان که گر هیچی نگردی تو ز هیچی کم شوی.عطار.- امثال : کاچی به از هیچی .