( ندیمة ) ندیمة. [ ن َ م َ ] ( ع ص ، اِ ) حریف شراب. همنشین بزرگان. ( منتهی الارب ). تأنیث ندیم. رجوع به ندیم شود. ج ، نِدام. ندیمه. [ ن َ م َ / م ِ ] ( از ع ، ص ، اِ ) ندیمة. رجوع به ندیمة و ندیم شود. || در اصطلاح درباریان ، زنی که مصاحب و همراه و همراز ملکه یا دیگر زنان برجسته دربار است.
فرهنگ معین
(نَ مِ یا مَ ) [ ع . ندیمة ] (ص . ) مؤنث ندیم .
فرهنگ عمید
زن یا دختری که همراه و همنشین ملکه یا دیگر زنان برجسته دربار بود.
فرهنگ فارسی
مونث ندیم ( صفت ) مونث ندیم .
فرهنگ اسم ها
اسم: ندیمه (دختر) (عربی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: nadime) (فارسی: نَديمه) (انگلیسی: nadime) معنی: همنشین و هم صحبت بزرگان، زن یا دختری که معمولاً با ملکه، شاهزاده ها، یا زنان بزرگ دیگر همنشین و هم صحبت هستند، مؤنث ندیم، همنشین و هم صحبت، به ویژه با بزرگان