ناقوس

لغت نامه دهخدا

ناقوس. ( ع اِ ) چوب ترسایان که به وقت نماز خویش زنند و آن دو چوب است یکی ناقوس که دراز باشد و دیگری وبیل که کوتاه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تخته آهنی یا چوبی که نصاری وقت نماز خود آن را نوازند. ( فرهنگ نظام ). قطعه درازی از آهن یا چوب که به هنگام نماز زنند. ( از المنجد ). مضراب النصاری الذی یضربونه لاوقات الصلاة. ( اقرب الموارد ). چوب طویلی که نصاری برای اعلام دخول در نماز آن را به چوب کوچک تری به نام وبیل میزنند. ( از معجم متن اللغة ). خرمهره کلان که هنود و ترسا به وقت عبادت خود نوازند. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). زنگ چوبین که مسیحیان مقیم ممالک اسلامی بجای زنگ فلزین به کار می برند. ( یادداشت مؤلف ). || زنگی که نصاری در کلیسا میزنند. ( فرهنگ نظام ). ناقوس را به معنی جرس هم استعمال کرده اند. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). زنگ بزرگی که ترسایان در وسط کلیسا از سقف خانه آویزند و به روز یکشنبه از صبح تا وقتی که مردم از نماز فارغ شوند نوازند. ( آنندراج، از شرح گل کشتی ) ( غیاث اللغات ). زنگ بزرگی که ترسایان در کلیسا به وقت نماز نوازند و درای نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). آنچه بزنند ترسایان برای نماز. ( السامی ) ( مهذب الاسماء ). زنگی بزرگ که بر مناره کلیسا آویزند و گاه نماز یا اعلام خبری نوازند. ج، نُقُس، نواقیس:
قیصر بر درگه تو سوزد ناقوس
هرقل در خدمت تو درّد زنار.فرخی.روم ناقوس بوسم زین تحکم
شوم زنار بندم زین تعدا.خاقانی.سبحه درکف میگذشتم بامداد
بانگ ناقوس مغان بیرون فتاد.خاقانی.به ناقوس و به زنار و به قندیل
به یوحنا و شماس و بحیرا.خاقانی.ناقوس هوا بشکن گر زآنکه نه گبری تو
زنار ریا بگسل گر زآنکه نه ترسائی.عطار.ما در این گفتگو که از یک سو
شد ز ناقوس این ترانه بلند.هاتف.صوت ناقوس همه وصف جمال سبوح
حرف ناقوس همه نعت جلال قدوس.؟ ( از انجمن آرا ).
ناقوس. ( اِ ) بتکده. ( فرهنگ نظام ). رجوع به ناووس و نااوس شود. || ( اصطلاح موسیقی ) در موسیقی، نام یک آواز از دستگاه سه گاه. ( فرهنگ نظام ). رجوع به ناقوسی شود. || ( اصطلاح تصوف ) در اصطلاح متصوفه، عبارت از انتباه است که به سوی توبت و انابت و عبادت خواند و نیز جذبه که از حق تعالی خبر کند و از نفس خلاصی دهد و بطاعت و قناعت دعوت کند و از خواب غفلت بیدار سازد. ( فرهنگ نظام ) ( کشاف اصطلاحات الفنون از کشف اللغات ).

فرهنگ معین

[ ع. ] (اِ. ) زنگ کلیسا. ج. نواقیس.

فرهنگ عمید

زنگ بزرگی که در کلیسا نصب می کنند و هنگام مراسم مذهبی نواخته می شود.

فرهنگ فارسی

زنگ بزرگ کلیسا، نواقیس جمع

ویکی واژه

زنگ کلیسا.
نواقیس.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم