ناشنوا

لغت نامه دهخدا

ناشنوا. [ ش ِ ن َ ] ( نف مرکب ) کر. اصم . ( ناظم الاطباء ). که نمی شنود. که شنوائی ندارد :
بربط از هشت زبان گوید و خود ناشنواست
زیبقش گوئی با گوش کر آمیخته اند.خاقانی.|| آنکه مایل به شنیدن نیست. ( ناظم الاطباء ). ناشنو. که نمی پذیرد. که سخن کسی را قبول نمی کند.

فرهنگ معین

(ش نَ ) (ص فا. ) کر، کسی که شنوایی ندارد.

فرهنگ عمید

۱. کسی که گوش به پند و اندرز نکند، حرف نشنو.
۲. کر.

فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱ - آنکه نشنودکراصم .۲ - آنکه مایل بشنیدن نیست آنکه قبول نکندمقابل شنوا.

فرهنگستان زبان و ادب

{deaf} [شنوایی شناسی] فردی که آستانۀ شنوایی دو گوش او بیش از 90 دسی بل است
{deaf} [شنوایی شناسی] ویژگی فردی که آستانۀ شنوایی دو گوش او بیش از 90 دسی بل است

ویکی واژه

کر، کسی که شنوایی ندارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ابجد فال ابجد فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال امروز فال امروز