مکتم

لغت نامه دهخدا

مکتم. [ م ُ ک َت ْ ت َ ] ( ع ص )حدیث مکتم ؛ سخن نیک پوشیده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سر مکتم ؛ رازی که در کتمان آن مبالغه شود. ( ازاقرب الموارد ). نیک پوشیده. ( آنندراج ) :
همچو جان و چون پری پنهانست او
در مکتم پرده ایوانست او.مولوی ( مثنوی چ رمضانی ص 408 ).

فرهنگ معین

(مُ کَ تَّ ) [ ع . ] (اِمف . ) پوشنده ، پنهان ، مستور.

فرهنگ عمید

پوشیده، پنهان.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پوشیده پنهان مستور : [ همچو جان و چون جنین پنهانست او ( دختر شاه چین ) - در مکتم پرده و ایوانست او ] ( مثنوی . نیک . ۴۸۹:۶ )

ویکی واژه

پوشنده، پنهان، مستور.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال اوراکل فال اوراکل فال قهوه فال قهوه