لغت نامه دهخدا
- موارد مطروقه ؛ آبهای آلوده و ناپاک. ( ناظم الاطباء ).
|| راه و طریقه و موردها و محل ورود و درآمدها. ( ناظم الاطباء ): تا تیغهای مسلول از موارد ورید مستسقی شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 197 ). به نزعات شیاطین موارد آن محبت منغص گشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 227 ). و رجوع به مورد شود.
- مصادر و موارد ؛ انجمن ها وجاهایی که مردمان دانا اجتماع میکنند و یکدیگر را ملاقات می نمایند. ( ناظم الاطباء ).
- موارد و مداخل ؛ موارد و مدارج. راه درآمد و دخل و مداخل و مخارج. ( ناظم الاطباء ).
- موارد و مدارج ؛ موارد و مداخل. ( ناظم الاطباء ).