مصدوم

لغت نامه دهخدا

مصدوم. [ م َ ] ( ع ص ) کوفته. ( ناظم الاطباء ). کوفته شده. || صدمه دیده. صدمه خورده. زخم خورده. ضرب دیده. ضربت دیده. آزرده. آسیب دیده از برخورد چیزی با او یا او با چیزی.
- مصدوم شدن ؛ آسیب و ضربت دیدن از برخورد چیزی.
- مصدوم کردن ؛ آسیب و ضربت وارد ساختن با چیزی بر کسی.

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) صدمه دیده ، آسیب رسیده .

فرهنگ عمید

صدمه دیده، کوفته شده، آسیب دیده.

فرهنگ فارسی

صدمه دیده، کوفته شده، آسیب دیده
( اسم ) صدمه دیده آسیب یافته جمع : مصدومین .

ویکی واژه

صدمه دیده، آسیب رسیده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم