ماه نخشب. [ هَِ ن َ ش َ ] ( اِخ ) به معنی ماه مقنع است که حکیم بن عطا به سحر و شعبده ساخته بود و نخشب نام شهری است در ترکستان که آن را قَرشی می گویند. ( برهان ). ماهی که حکیم بن عطا، به سحرو شعبده از سیماب و دیگر اشیاء ساخته بود و آن ماه تا مدت دو ماه هر شب از چاهی که در پایین کوه سیام بود برمی آمد و تا چهار فرسنگ نورش می رسید و نخشب نام شهری است در ملک ماوراءالنهر، از نخشب تا سمرقند سه روز راه است و از آن چاه تا نخشب دو فرسنگ است. ( غیاث ) ( آنندراج ). قمرالمقنع. ( منتهی الارب ) : نه ماه ، آیینه سیماب داده چو ماه نخشب از سیماب زاده.نظامی.سه روز آن مه در آن چه بود تا شب چو ماه نخشب اندر چاه نخشب.جامی.
فرهنگ معین
( ~ نَ شَ ) (اِمر. ) ماهی که مقنع قرن دوم ه . ق . تا مدت چهار ماه هر شب از چاهی که پایین کوه سیام بود برمی آورد و چهار فرسخ در چهار فرسخ روشنایی می داد. این ماه را ماه کش و ماه کاشغر و ماه مقنع و ماه مُزوَّز نیز گفته اند.
فرهنگ فارسی
ماهی است که حکیم بن عطا مشهور به [ مقنع ] از سیماب و دیگر چیزها ساخت و هر شب از چاهی در بالای قلعه نخشب در کوه سیام به آسمان بر می آورد و تا چهار فرسنگ نورش میرسید جهان را روشن میکرد و پرتوش بهمه جا میتافت همه چیز و همه کس را در میگرفت و دوباره بجایگاه نخستین در بن چاه بازمیگشت . این ماه تا دو ماه هر شب از چاه سیام بر می آمد و بیش از هزار و دویست سال وصف آن در زبان مردم ایران گشته و بسا شاعران که خوبرویان را بدان مانند کرده اند : [ نه ماه آئینه سیماب داده چو ماه نخشب از سیماب زاده ] . ( نظامی ) ماه مقنع
ویکی واژه
ماهی که مقنع قرن دوم ه. تا مدت چهار ماه هر شب از چاهی که پایین کوه سیام بود برمی آورد و چهار فرسخ در چهار فرسخ روشنایی میداد. این ماه را ماه کش و ماه کاشغر و ماه مقنع و ماه مُزوَّز نیز گفتهاند.