اشظاء

لغت نامه دهخدا

اشظاء. [ اِ ] ( ع مص ) رسیدن بر شظای ستور و پا زدن بر شظای آن. ( منتهی الارب ). اشظاه؛ اصاب شظاه. ( اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
برداشت
برداشت
گوز
گوز
رویت
رویت
شب دراز است و قلندر بیدار
شب دراز است و قلندر بیدار