لهیف

لغت نامه دهخدا

لهیف. [ ل َ ] ( ع ص ) درازقامت درشت. || بیچاره ستم رسیده پریشان روزگار فریادخواه و دریغخورنده. ( منتهی الارب ). درمانده. ( دهار ) ( مهذب الأسماء ). || لهیف القلب ؛ سوخته دل. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) بادی که میان جنوب و دبور جهد.

فرهنگ معین

(لَ ) [ ع . ] (ص . )اندوهگین ، دریغ خورنده .

فرهنگ فارسی

دراز قامت درشت . یا بیچاره ستم رسیده پریشان روزگار فریاد خواه و دریغ خورنده .

ویکی واژه

اندوهگین، دریغ خورنده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال تماس فال تماس فال نخود فال نخود فال پی ام سی فال پی ام سی