له کردن

لغت نامه دهخدا

له کردن. [ ل ِه ْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خُرد و نرم سائیدن چنانکه گوشت را در هاون.
- دک و پوزش را له کردن ؛ خرد وخاکشی ساختن.
- له و لورده کردن ؛ خرد و خاکشی کردن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- مضمحل کردن . ۲- کوفتن خرد کردن : گردوها را با پاشن. کفش له کرد .
خرد و نرم سائیدن چنان که گوشت را در هاون . له و لورده کردن .

ویکی واژه

schiacciare
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال مکعب فال مکعب فال سنجش فال سنجش فال تخمین زمان فال تخمین زمان