لنگ و لوک

لغت نامه دهخدا

لنگ و لوک. [ ل َ گ ُ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) لنگ آن است که پای او معیوب باشد و لوک آنکه بهر دو کف دست و زانو راه رود. ( حاشیه مثنوی ) :
در چنین بند لنگ مانده و لوک
در چنین سمج کور گشته و کر.مسعودسعد.با سر پوشیدگان درگاه ، درکله مصاف پیوستن کار لنگان و لوکان و بی فرهنگان است. ( مقامات حمیدی ).
خمخانه خر سرای خر پیر
نه راه بری نه بار برگیر
زین لاشه و لنگ و لوک پیری
از دم تا گوش مکر و تزویر.سوزنی.لنگ و لوک و چفته شکل و بی ادب
سوی او می غیژ و او را می طلب.مولوی.

فرهنگ معین

(لَ گُ ) (ص مر. ) آن که پا و دستش معیوب باشد.

فرهنگ فارسی

آنکه پا و دستش معیوب باشد : زین لاشه و لنگ و لوک پیری از دم تا گوش مکر و تزویر . ( سوزنی لغ. )
از اتباع . لنگ آنست که پای او معیوب باشد و لوک آنست که به هر دو دست و زانو راه رود .

ویکی واژه

آن که پا و دستش معیوب باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال رابطه فال رابطه فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ای چینگ فال ای چینگ