لت‌آب

لغت نامه دهخدا

لتاب. [ل َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان چرداول ، بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام ، واقع در سه هزارگزی جنوب خاور چرداول ، کنار راه مالرو شیروان. کوهستانی گرمسیر، داری پنجاه تن سکنه ، شیعه کردی زبان. آب آن از رودخانه چرداول. محصول آنجا غلات و لبنیات و صیفی. شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ص 5 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان چرداول بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام .

فرهنگستان زبان و ادب

لت آب
{backswamp} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] باتلاق وسیع و گسترده و گود که بین آبگذر و کنارۀ دره قرار دارد

ویکی واژه

باتلاق وسیع و گسترده و گود که بین آبگذر و کنارۀ دره قرار دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال آرزو فال آرزو فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت