قربوس. [ ق َ رَ ] ( معرب ، اِ ) کوهه زین. و ساکن نگردد جز در ضرورت. ج ، قرابیس. ( منتهی الارب ). بر وزن محسوس [ کذا ] ، کوهه زین اسب را گویند، و آن بلندی پیش زین اسب است. و با بای فارسی هم آمده است و به ضم اول نیز دیده شده. ( برهان ).
فرهنگ معین
(قَ ) [ ع . ] (اِ. ) کوة زین .
فرهنگ عمید
کوهۀ زین، برآمدگی جلو و عقب زین، زین کوهه.
فرهنگ فارسی
کوهه زین، بر آمدگی جلووعقب زین، قرابیس جمع ( اسم ) کوهه زین زین کوهه جمع قرابیس .