مخرز

لغت نامه دهخدا

مخرز. [ م ِ رَ ] ( ع اِ ) درفش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). درفش کفش دوزان. ( ناظم الاطباء ).
مخرز. [ م ُ خ َرْ رَ ] ( ع ص ) هر مرغ که بر بازوهای وی نقش و نگار باشد مانند خرز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). هر حیوان پرنده کوچکی که بر بالهای وی نقش و نگاری باشد مانند خرزة. || گوهر. ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چسی
چسی
الکن
الکن
طی کشیدن
طی کشیدن
داشاق
داشاق