قتل عام

لغت نامه دهخدا

قتل عام. [ ق َ ل ِ ] ( ترکیب وصفی،اِ مرکب ) کشتن دسته جمعی. کشتن جماعت. کشتار دسته جمعی حیوانات از انسان و جز آن. ( آنندراج ):
گلگونه تو خونی صد باغ وگلشن است
گردید قتل عام که رنگ تو آل شد.محسن تأثیر ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کشتن دسته جمعی کشتن جماعت

ویکی واژه

massacro
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال رابطه فال رابطه فال نخود فال نخود فال اوراکل فال اوراکل