لغت نامه دهخدا فریب دادن. [ ف ِ / ف َ دَ ] ( مص مرکب ) فریفتن. گول زدن. مقابل فریب خوردن : نیز فریبم ندهد طمع و جمعنیز حجابم نشود بود و باد.خاقانی.بصبح وشام که گلگونه ای و غالیه ای است مرا فریب مده ، رنگ و بوی باده بیار.خاقانی.