فرمان گزار

لغت نامه دهخدا

فرمان گزار.[ ف َ گ ُ ] ( نف مرکب ) اجراکننده فرمان :
بدندش سه سالار فرمان گزار
یکی را سپرد از یلان صدهزار.اسدی.رجوع به فرمان گذار شود.

فرهنگ معین

( ~ . گُ ) (ص مف . ) فرمان پذیر.

فرهنگ عمید

فرمان گزارنده، اجراکنندۀ فرمان، مطیع.

فرهنگ فارسی

( صفت ) اجرا کننده فرمان فرمان پذیر.
فرمان گزارنده، اجراکننده فرمان

ویکی واژه

فرمان پذیر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال کارت فال کارت فال ای چینگ فال ای چینگ فال نوستراداموس فال نوستراداموس