لغت نامه دهخدا
هر کجا تیزفهم فرزانی است
بنده کندفهم نادانی است.سنائی.- نافرزان ؛ بی دانش. نادان :
مخالفان تو بی فره اند و بی فرهنگ
معادیان تو نافرخند و نافرزان.بهرامی سرخسی.رجوع به فرزانه شود.
فرزان. [ ف ِ ] ( معرب ، اِ ) فرزین شطرنج. معرب است. ج ، فرازین. ( منتهی الارب ). مهره ای باشد از جمله مهره های شطرنج وآن به منزله وزیر است. ( برهان ). رجوع به فرز شود.