لغت نامه دهخدا
خسرو گیتی مسعود، که مسعود شود
هرکه یک روز شود بر در او باز فراز.فرخی سیستانی.چون بر اهل شهر باز شدند
برشان دیگران فراز شدند.سنایی. || بسته شدن :
در جنگ هر دو سپه شد فراز
به سوی سپه پهلوان گشت باز.اسدی.گر گنه کردی در او هست باز
توبه کن کاین در نخواهد شد فراز.عطار. || باز شدن و گشوده گردیدن :
سفره جود ورا تا بازگستردند، شد
بخل را ز آژنگ ابرو چهره چون سفره فراز.سوزنی.رجوع به فراز شود.