فرا بریدن

لغت نامه دهخدا

فرابریدن. [ ف َ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) به پایان رساندن و سر چیزی را با دقت هم آوردن : [ امیر مسعود ] امیدهای فراوان داد و آن حدیث فرابرید. ( تاریخ بیهقی ).

فرهنگ معین

( ~ . بُ دَ ) (مص م . ) ۱ - به پایان رساندن . ۲ - مسکوت گذاشتن مطلب یا کاری .

فرهنگ فارسی

۱ - بپایان رساندن ۲ - مسکوت گذاشتن مطلب یا کاری .

ویکی واژه

به پایان رساندن.
مسکوت گذاشتن مطلب یا کا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال چوب فال چوب فال اعداد فال اعداد فال تک نیت فال تک نیت