قبه ٔ زرین

لغت نامه دهخدا

قبه زرین. [ ق ُب ْ ب َ / ب ِ ی ِ زَرْ ری ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب و عمود صبح است. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

کنایه از آفتاب و عمود صبح است

جمله سازی با قبه ٔ زرین

اب گردد در شمَر مانندهٔ سیمین سپر چون شود شاخ شجر مانندهٔ زرین‌کمان
چون ز خلق تو براندیشد‌، شود مشکین فکر چون ز جود تو سخن گوید‌، شود زرین زبان
مهرهٔ انجم ز زرین حقه ساخت با فلک در حقه هر شب مهره باخت
نگه کرد قلواد زرین کلاه شد از عادیان روی گیتی سیاه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
متعبد
متعبد
ایت
ایت
متفاوت
متفاوت
باسلیقه
باسلیقه