فدایی

لغت نامه دهخدا

فدایی. [ ف ِ / ف َ ] ( ص نسبی ) رجوع به فدائی شود.

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) کسی که جان خود را برای کسی یا هدفی بدهد.

فرهنگ عمید

۱. ویژگی آن که حاضر است جان خود را در راه کسی یا رسیدن به هدفی از دست بدهد.
۲. [مجاز] بسیارارادتمند و دوستدار، مخلص.
۳. [قدیمی، مجاز] عیار.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کسی که خود را سربهای دیگری کند فدوی قربانی ۲ - عاشق ۳ - داوطلب ۴ - دزد غارتگر .

ویکی واژه

کسی که جان خود را برای کسی یا هدفی بدهد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
سایکو
سایکو
با دقت
با دقت
میلف
میلف