عثور

لغت نامه دهخدا

عثور. [ ع ُ ] ( ع مص ) دیده ور شدن. دیده ور شدن بر چیزی. ( از تاج المصادر ) ( منتهی الارب ). || لغزیدن. به رو درافتادن. ( اقرب الموارد ) :
از قصور چشم باشد آن عثور
که نبیند شیب و بالا را ز دور.مولوی ( مثنوی ).

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع . ] (مص ل . ) آگاه شدن ، اطلاع یافتن .
(عُ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) لغزیدن ، افتادن . ۲ - (اِمص . ) لغزش .

فرهنگ عمید

بسیارلغزش کننده.
آگاهی.

ویکی واژه

لغزیدن، افتادن.
لغزش.
آگاه شدن، اطلاع یافتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گی خار
گی خار
خویش
خویش
معشوق
معشوق
پیشه
پیشه