سریرت

لغت نامه دهخدا

سریرت. [ س َ رَ ] ( ع اِ ) راز و آنچه نهان کرده شود ودر مجاز به معنی خصلت و طبیعت. ( غیاث اللغات ). سریرة : سلطان بر سریرت و غور مکر و خدیعت او وقوف یافت. ( ترجمه تاریخ یمینی ). خلوص اعتقاد او در موالات دوست و نصوح سریت و سریرت او در مطاوعت حضرت عرض داد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). رجوع به سریرة شود.
سریرة. [ س َ رَ ] ( ع اِ ) راز. ( منتهی الارب ) ( دهار ). راز و آنچه پنهان کرده شود، سرائر جمع آن است. ( آنندراج ). نهان. ( مهذب الاسماء ). || بمجاز معنی خصلت و طبیعت. ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(سَ رَ ) [ ع . سریرة ] (اِ. ) ۱ - راز. ۲ - باطن ، نیت . ج . سرائر.

فرهنگ عمید

نیت، باطن.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - آنچه که مخفی کنند راز سر . ۲ - باطن نیت جمع سرائر ( سرایر ) .

ویکی واژه

سریرة
راز.
باطن، نیت.
سرائر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال کارت فال کارت فال درخت فال درخت