سرکوفت

لغت نامه دهخدا

سرکوفت. [ س َ ] ( اِمص مرکب ) سرزنش. ملامت. توبیخ. بیغاره. نکوهش.

فرهنگ معین

(سَ ) (اِمر. ) سرزنش .

فرهنگ عمید

سرزنش، طعنه، ملامت.

فرهنگ فارسی

سرزنش، طعنه، ملامت، سرکوب وسراکوب وسرکوبه
سرزنش طعنه ملامت .

ویکی واژه

سر + کوفت
سرکب، سراکوب، سرکوبه
سرزنش؛ طعنه؛ ملامت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت فال انبیا فال انبیا