لغت نامه دهخدا
دوسی. [ دُ ] ( عدد مرکب، ص مرکب، اِ مرکب ) دوبار سی. دو ضرب در سی. دو تا سی. شست. شصت. ( یادداشت مؤلف ):
کسی را که سالش به دوسی رسید
امید از جهانش بباید برید.فردوسی.
دوسی. [ دُ ] ( عدد مرکب، ص مرکب، اِ مرکب ) دوبار سی. دو ضرب در سی. دو تا سی. شست. شصت. ( یادداشت مؤلف ):
کسی را که سالش به دوسی رسید
امید از جهانش بباید برید.فردوسی.
دوبارسی. دو ضرب درسی.
دوسی شهری در شهرستان باگاسی در استان باله در بورکینافاسوی جنوبی است و جمعیت آن ۹۱۳ نفر است.