دل خراش

لغت نامه دهخدا

دلخراش. [ دِ خ َ ] ( نف مرکب ) دل خراشنده. خراشنده دل. آنچه دل را آزار دهد. آنچه شخص را آزرده و رنجه کند. جانکاه و جانگزا. ( آنندراج ). || مخوف. موحش. هولناک. ( ناظم الاطباء ) :
سالها تو سنگ بودی دلخراش
آزمون را یک زمانی خاک باش.مولوی.

فرهنگ معین

( ~. خَ ) (ص فا. ) آن چه شخص را آزرده و رنجیده سازد.

فرهنگ عمید

خراشندۀ دل، چیزی که دل را بیازارد، امری که انسان از آن رنجیده و اندوهگین شود.

فرهنگ فارسی

خراشنده دل، چیزی که دل رابیازارد
( صفت ) آنچه که دل را آزار دهد آنچه که شخص را آزرده و رنجیده سازد .

ویکی واژه

آن چه شخص را آزرده و رنجیده سازد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم